عید؟

امروز ماهی های قرمز خریده بود برای عید؟ 

 داخل یک پلاستیک فریزر، خوب اگر این پسر نمی خرید

 یه نفر دیگه می خرید.

 و به حال ما هی ها فرقی نمی کنه کی کی باشه  اونها رو بخره 

همین جوری که ما هی ها رو می برد خونه به این فکر می کرد که سهراب گفته بود 

 چه سخت است ماهی دریا دچار آبی بیکران باشد.

 و پیش خودش گفت امیدواریم این ما هی ها دچار نباشن

ماهی ها رو می اورد خونه اما از لباس هاش معلوم بود که امسال براش

خیلی عید نیست؟

اصلا حال و هواش بهاری نبود و فکر می کرد ای کاش زمستان بیشتر طول

می کشید آخه تازه به سرما عادت کرده

 به سوزهای شبش و پیش خودش می گفت

ای کاش عید نبود ؟

اما دست اون  نبود که باید عید می شد؟

 

نظرات 3 + ارسال نظر
پلیده سه‌شنبه 29 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 18:53 http://styx666.blogsky.com/

خوب؟؟
D:

حامد پنج‌شنبه 2 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 21:47 http://khodekhodam.blogsky.com

سلام
ممنون که اومدی یه سر پیش خودم!من این عکس رو خیلی دوست دارم.ایشاالله سال خوبی داشته باشی.
سعی میکنم هرروز مطلب بذارم اگه به سیستم دسترسی داشته باشم.یاحق!

رسوا کوچولو چهارشنبه 29 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 00:54

خیلی وقته نبودم می دونی که امشب باید تلافی کنم راستی تلافی با این ت بود یا با این ط بگذریم خیلی دیر شده عیدم خیلی وقته که تموم شده
من از دست کمان داران ابرو نمی آرم گذر کردن به هر سو
بهشت از آنکه من دیدم نه رخسار کمند است آنکه وی دارد نه گیسو
بهت دروغ گفتم که وبلاگتو دیدم ندیده بودم فهمیده بودی نه ؟؟
همیشه گفتم یه بار دیگه هم روش
خیلی طول نمی کشه بگذریم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد